**لبخندخدا**

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

داستان جذاب

09 آبان 1395 توسط لبخند خدا
داستان جذاب

پسر بچه ای وارد بستنی فروشی شد و روی یک صندلی نشست خدمت کار برای سفارش گرفتن از او به سراغش رفت پسر پرسید:بستنی با شکلات چند است؟ خدمتکار گفت:پنجاه سنت…پسر دستش را در جیبش کرد و تمام پول خرد هایش را دراورد و شمرد بعد پرسید:بستنی ساده چند است؟خدمتکار با توجه به اینکه تمام میز ها پر شده بود و عده ای هم بیرون منتظر خالی شدن میز بودند با لحنی تند و بی حوصلگی گفت: سی و پنج سنت پسر گفت لطفا یک بستنی ساده بیاورید خدمتکار بستنی را آورد و صورتحساب را روی میز گذاشت و رفت پسربچه بستنی اش را تمام کرد و پولش را به صندوق دار پرداخت هنگامیکه خدمت کار برای تمیز کردن میز بازگشت گریه اش گرفت پسر بچه روی میز کنار ظرف خالی پانزده سنت برای او انعام گذاشته بود شاید بعضی جملات و داستان ها تکراری باشه و لی بعضیاشون ارزش بارها تکرار و خوندنو داره..یا حق

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 1 نظر

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت

نظر از: آسمانی [بازدید کننده]
آسمانی
5 stars

احسنت به شما

1395/08/11 @ 10:51


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

**لبخندخدا**

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • محافظین حریم زینب (س)

Random photo

نقی چون مظهر پاکی ست... نامش برای قرن الوده گران است...

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس